تقدیم به چشمهایی که در را ه ماندند و دلهایی که انها را راندند.تقدیم به اشکهایی که غرورشان شکست و عهدهایی که کسی انها را نبست. زندگی شیبی ست.عشق سیبی ست و وای به حال انکه در عشق پای بند نظم و ترتیبی ست. و اما تو:قرار نبود ان وقت های تو به این زودیها جایشان را با این وقت های من عوض کنند.قرار نبود اگر کسی خیالش از وفاداری دیگری راحت شد گنجشکهای بی پناه احساس او را با تیر و کمان عادت نشانه بگیرد.قرار نبود عشق هم مثل گیلاس و بوسه و عیدی اولش قشنگ باشد.قرار نبود کسی سختش باشد بگویید دوستت دارم.قرار نبود کسی به هوای نشکستن دل دیگری بماند.قرار بود هر کس به هوای نشکستن دل خودش بماند.قرار نبود بین عشق وقفه بیفتد.قرار نبود عاشقی یک قرن در میان پشت تبرک چند خاطره مخمل گذشته تکرار شود.قرار نبود کسی دیر کند تاخیر کند.قرار نبود دیوانه ای برای شکستن دیوانگی طلب زنجیر کند.قرار نبود عشق کسی را از دیگری سیر کند.قرار نبود ماشین زمان طفل بیگناه دامان دو عاشق معصوم را زیر کند.قرار نبود کسی جز خودمان روی دلهایمان تاثیر کند.قرار نبود انتخابمان ما بین اسمان فردا و تردید زمین گیر کند.قرار نبود هر کس برای ستاره ی خودش لباس گرم بخرد.قرار نبود هر کس سرش گرم شد دلش را هم سر گرم کند .قرار نبود هر چه قرار نیست باشد.قرار نبود قراری باشد که قراری نیست.قرار تنها بر بی قراری بود و بس.گمان نمیکنم گناه من سنگین تر از نگاه تو باشد.مهم نیست از ان مهم نیست هایی که خیلی مهم.فقط یک چیز یاد همه باشد.اگر اتفاقی که نباید بیافتد افتاد.زیر سایه ی امن ترین سایه بان هستی دلواپس دلواپسی های دیگران باشیم.تنها برایت مینویسم.خودت خواستی تقصیر من نبود.